برای همه ی آنهایی که سینما را به طور جدی دنبال میکنند یک اصل همیشه مهم بوده. و آن اصل این است که در تولید یک فیلم چه عناصری در کنار هم قرار میگیرند تا در نهایت یک اثر خوب هنری خلق شود. یکی از مهمترین همکاری ها که همیشه مورد توجه است این مطلب بوده که هر بازیگری در کارنامه ی خودش با کدام کارگردانها کار کرده؟ آیا این همکاری ها منجر به موفقیت شده است یا نه؟

مطلب دیگر اینکه وقتی یک بازیگر با یک کارگردان در تولید چند اثر همکاری دارد آیا تمامی این آثار موفق هستند؟ آیا هر کدام از آنها تقلیدی از سایر همکاری آنهاست؟ یا اینکه هر کدام اثری مستقل است که شامل کلی اتفاقات جدید و غیر قابل پیش بینی نسبت به همکاری های گذشته است؟

در سینمای مطرح دنیا شاهد همکاری چندین و چند باره ی بعضی از کارگردانها با برخی از بازیگران بوده ایم که هنوز هم برخی از این همکاری ها ادامه دارند.یکی از آن همکاری ها که میخواهیم در موردش در این فرصت صحبت کنیم همکاری مارتین اسکورسیزی با لئوناردو دی کاپریو است. دو چهره ی شناخته شده در صعنت فیلمسازی که آن قدر همکاری هایشان موفقیت آمیز بوده که به محض قرار گیری نام این دو نفر در کنار هم، مخاطبان سینما در کل دنیا ترغیب میشوند که به تماشای حاصل همکاری این دو نفر بنشینند.

سایت هفت فاز می نویسد : دیکاپریو چیزهای زیادی برای افتخار کردن دارد، نه فقط برای تحسین‌هایی که از کار اخیرش دریافت کرده است. گرگ وال استریت پنجمین همکاری او با اسکورسیزی محسوب می‌شود،همکاری این دو از فیلم دار و دسته های نیویورکی شروع شد، که بعدها میتوان گفت که به یکی از بهترین همکاری های سینمایی که تا به حال میان یک بازیگر و یک کارگردان شکل گرفته بدل شد.قطعا برای خود دیکاپریو هم باورش سخت است که با کارگردانی که اینقدر دوستش دارد بتواند تا این حد همکاری کند.
نقل قول جالبی از دی کاپریو در سایت هفت فاز منتشر شده که می گوید :

از وقتی 13 سالم بوده دارم این کارو انجام می‌دم.  من در آستانه‌ی چهل سالگی هستم، و به پشت سر و بعضی کارهایی که انجام داده‌ام نگاه می‌کنم، و در مرکز اون این همکاری تصادفیِ محشره که با مارتی داشته‌ام.
ثمره‌ی این همکاریِ تصادفی تا بحال پنج فیلم مشخص، هر کدام با نقش آفرینی منحصر بفرد او در نقش‌های اصلی بوده است: در دار و دسته‌های نیویورکی، او نقش مهاجری در شهری در آستانه‌ی خود ویرانگری را بازی کرد؛ در هوانورد، او هاوارد هیوز بانفوذ و بی‌مانند را بازی کرد؛ در جزیره‌ی شاتر، او کارآگاهی بود به دنبال حل پرونده‌ی یک ناپدیدی مرموز در بیمارستانی روانی؛ در جدامانده، او یک پلیس مخفی را ترسیم کرد که به دنبال زمین زدن رییس بدنام مافیا است؛ و حالا در گرگ وال استریت او نقش یک شارلاتان را بازی می‌کند که قصد کلاه‌برداری از مردم از همه جا بی‌خبر را دارد. کارنامه‌ی چشمگیری است. این واقعیت که با مارتین اسکورسیزی، یکی از بزرگترین فیلم‌سازان تمام دوران انجام شده است، آن را چشمگیرتر هم می‌کند.
برای دیکاپریو، فرصت همکاری با دیدگاه اسکورسیزی در دوازده سال گذشته رویایی بوده که به واقعیت بدل شده است، به خصوص این‌که اومتعلق به نسلی از بازیگران است که  فیلم هایی مثل راننده تاکسی و خیابان‌های پایین شهر را دیوانه وار و عاشقانه دوست داشتند.
و در پایان میتوان امیدوار بود که باز هم شاهد همکاری این دو چهره ی شناخته شده سینمای جهان خواهیم بود…

منبع : فیلم نت